هستم
میخونم
حرفی ندارم
یکی از دوستان وبلاگی انگار شرایط خوبی نداره
براش دعا میکنم و آرزوی خوشبختی
خوشحال میشدم میتونستم بازم بلاگش رو بخونم
- خیلی وقت ها دوست دارم بگذرم
- از چی؟
-از همه چیز، از تمام دوست های خوب و بد، از سایت های اجتماعی بی هدف، از حس های خوش عاشقانه، از این وبلاگ
- بگذری که به چی برسی؟
- هنوز دقیق نمیدونم، شاید تمام تمرکزم رو گذاشتم روی کار و درامد، شاید رفتم دنبال درس
- میخوایی غرق کنی خودت رو توی کار؟
- من هدف دارم، تلاش کردن رو دوست دارم، به نظرم با آرزو و خیالبافی نمیشه به هدف رسید
- هدف داشتن چه ربطی به گذشتن از همه چیز داره؟
- همه چیز داره از من وقت میگیره، کلاس های دانشگاه به هیچ دردم نمیخوره، اینترنت وقت منو آتیش میزنه، صحبت کردن با اون خیلی وقتم رو میگیره
- وایسا ببینم! با اونم دیگه نمیخوای صحبت کنی؟
- چرا! ولی کمتر و کنترل شده
- میدونی به عنوان یه دختر ازت انتظار داره که باهاش وقت و بی وقت صحبت کنی؟ چجور میخوای بهش بگی؟ بهش فکر کردی؟ به نظرم به رو نمیاره ولی دل چرکی میشه ازت
- آره... یعنی نه. دارم هنوز بهش فکر میکنم، میدونی، گذشتن از همه چیز کار راحتیه، تنها مشکل من هم سر اونه الان
- فقط مواظب باش، کاری نکن بعد ها بگی تنها غریبه ای که دوستم داشت رو رنجوندم از خودم
- آره، میدونم، مرسی