تلخ تر از قهوه

تلخ تر از قهوه

روزنوشت های یک عدد محمدرضا
تلخ تر از قهوه

تلخ تر از قهوه

روزنوشت های یک عدد محمدرضا

خواب

چندیست شب سخت خوابم میبرد. روز و شب ام جابجا شده

شب ها بیدار و هوشیار هستم و صبح ها با صدای تماس دوست و آشنا و مشتری از خواب بیدار میشوم.

دچار روزمرگی و نوعی خانه نشینی زودرس شدم. زن خانه نشینی میگفت : «خانه آدم را میبلعد!»

چه راست میگفت.